مداح:چراغها روخاموش کنيدميخوام ببرمتون کربلا،وقتي چراغها روشن شد ديد همه ساک به دست وايستادن. مداح گفت:شماها لريد؟گفتن نه ما ترکيم،لرها رفتن ترمينال.....
انصاف نیست که دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی صد بار ببینم...وآنقدربزرگ باشد....که نتوانم تورا حتی یک بار ببینم
اگر مي خواهي پس از مرگ فراموش نشوي يا چيزي بنويس که قابل خواندن باشه يا کاري کن که قابل نوشتن باشه
تركه ميره دكترميگه من شبها خواب ميبينم با خرها فوتبال بازي ميكنم.دكتر ميگه اين قرصها روبخور.تركه ميگه ميشه از فردا بخورم امشب فيناله!
شخصي به همسرش ميگويد:
.من عاشق تو هستم و بدون تو نمي توانم زندگي كنم
اما اين عشق نيست، گرسنگي است.
شما نمي توانيد در آن واحد هم كسي را دوست داشته باشيد و هم بي تابانه نيازمندش باشيد.
عاشق واقعي كسي است كه معشوق خود را آزاد مي گذارد تا خودش باشد.
در عشق اجباري نيست..
عشق يعني امكان انتخاب به معشوق دادن.
يه روزي توي يه دانشگاه دانشجويي به استادش گفت:استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهيد عبادتش مي کنم تا وقتي خدا را نبينم اورا عبادت نمي کنم. استاد به انتهاي کلاس رفت وبه آن دانشجو گفت : آيا مرا مي بيني؟ دانشجو پاسخ داد: نه استاد وقتي پشت من به شما باشيد مسلما شما را نمي بينم. استاد کنار او رفت نگاهي به او کرد وگفت: تا وقتي به خدا پشت کرده باشي او را نخواهي ديد.
انسان همچون رودخانه است ؛ هر چه عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است.
فرومایگی شخص از دو چیز روشن می شود : بیهوده سخن گفتن و نپرسیده جواب دادن.
بچه بوديم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهاي قوي ......بزرگ شديم دخترا عاشق مرداي قوي شدن و پسرا عاشق عروسک!
خدایا ، تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم ، یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
کاش توی زندگی هم مثل فوتبال، وقتی زمین می خوردی و از درد به خودت می پیچیدی، داور می اومد و از آدم می پرسید: می تونی ادامه بدی؟
به لره ميگن ماه عسل خوش گذشت ؟ ميگه آره ، ميگن پس چرا زنت داره گريه ميكنه ميگه نميدونم ، فكر كنم چون نبردمش ناراحت شده
پسر : بابا نقاشیم قشنگه؟ بابا: آره پسرم، چی کشیدی؟ پسر : یه گاو داره علف می خوره! بابا: کو علفا؟ پسر: گاو خورد! بابا: پس گاو کو؟ پسر: علف خورد رفت
آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند همان جایی که گفتند:یکی بود یکی نبود
به سراغ من اگر ميايي تند و آهسته چه فرقي دارد تو به هر جور كه دلت خواست بيا مثل سهراب دگر جنس تنهايي من چيني نيست كه ترك بر دارد مثل آهن شده است چيني نازك تنهايي من
آدم برفی از خجالت آب شد چون کودک گرسنه ای به هویج دماغش زل زده بود
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
انسانها به شيوه هنديان بر سطح زمين راه مىروند. با يک سبد در جلو و يک سبد در پشت. در سبد جلو, صفات نيک خود را مىگذاريم. در سبد پشتي, عيبهاى خود را نگه مىداريم. به همين دليل در طول زندگى چشمانمان فقط صفات نيک خودمان را مىبيند و عيوب همسفرى که جلوى ما حرکت مىکند. بدين گونه است که درباره خود بهتر از او داورى مىکنيم، غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همين شيوه درباره ما مىانديشد.
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی ، نترس !
تو برنده ای ، چون خدا همیشه دو دستش پُره
:: موضوعات مرتبط:
پی ام ,
,
:: بازدید از این مطلب : 429
|
امتیاز مطلب : 259
|
تعداد امتیازدهندگان : 67
|
مجموع امتیاز : 67